تعلل و سهل انگاری در مهار آتش/ درخواست دیرهنگام مسئولین از کشورهای دیگربرای مهار آتش سوزی جنگلهای هیرکانی چالوس آنهم پس از ناکامی تجهیزات داخلی و نابودی هزاران گونه هیرکانی و جانوری جای بسی تاسف دارد / جنگلهای تاریخی ما در حال نابودیست و روزها در آتش بی کفایتی مسئولان می سوزد/ پس از فریادهای بسیار مردم میهن دوست و رسانه ها برای تعجیل مسئولین در جهت اطفای حریق جنگلهای الیت چالوس بلاخره مسئولین پس از دو هفته تاخیر صدایشان را شنیدند !!/ قائم پناه معاون اجرایی پزشکیان پس از هفته ها سکوت گفت: برای خاموش کردن آتش جنگل های چالوس نیازمند کمک های سریع کشورهای دیگر هستیم
اختصاصی/ اسرار امروز؛ درخواست دیرهنگام مسئولین از کشورهای دیگر بلاخره بعد از دوهفته آتش سوزی در جنگلهای چالوس آنهم بعد از وقت کشی های بسیار که منجر به نابودی حجم وسیعی از جنگلهای تاریخی کشور شد؛ زخمی عمیق بر پیکر مردم کشید. خبر کوتاه بود، اما عمق فاجعهاش به بلندای تاریخ جنگلهای هیرکانی...
این اعتراف تلخ محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور، نه یک درخواست دیپلماتیک، بلکه پرچم سفیدی است که پس از دو هفته جنگ نابرابر میان «آتش» و «بیتدبیری» بالا رفته است. دو هفته سکوت، دو هفته انفعال و دو هفته تماشای سوختن ریههای تنفسی ایران، تنها برای رسیدن به نقطهای که از روز اول عیان بود: ما تجهیزات نداریم، اما مهمتر از آن، مدیریت هم ندارید.
بلاخره مسئولین به این نتیجه رسیدند که با این تجیهزات فشل نمی توانند از پس آتش سوزی وسیع الیت برآیند و باید از کشورهای دیگر کمک بگیرند؛ کاری که اگر از همان روزهای اول انجام می دادند این همه گونه حیوانی ، گیاهی و هیرکانی نابود نمی شد.بخش بزرگی از میراث طبیعی و با ارزش مان در آتش غفلت مسئولین سوخت.
البته باز جای شکرش باقیست که پس از ۲ هفته بلاخره صدای رسانه ها و مردم به گوش مسئولین رسید وگرنه معلوم نبود این آتش تا کجا کشور را می سوزاند. این دقیقا همان حال و روز این روزهای تلخ کشوراست . حاصل تصمیم گیری های دیرهنگام مسئولین که یا در آتش غفلت سوخته و یا به قیمت نداری و بیچارگی مردم تمام شده است. . در واقع کشور با بحران مدیریت روبرو است نه بحران منابع و تجهیزات....
زمان طلایی در مسلخ بوروکراسی
در ادبیات مدیریت بحران، چیزی به نام «زمان طلایی» (Golden Time) وجود دارد؛ همان لحظاتی که تصمیمگیری آنی، مرز میان یک حادثه و یک فاجعه ملی را تعیین میکند. اما در ماجرای جنگلهای «الیت» چالوس، این زمان طلایی قربانی جلسات فرسایشی و انکار واقعیت شد. مسئولانی که امروز دست به دامان همسایگان شدهاند، گویی فراموش کردهاند که «نوشدارو پس از مرگ سهراب»، تنها یک ضربالمثل نیست؛ بلکه توصیف دقیق استراتژی مدیریتی آنهاست. هزاران گونه گیاهی و جانوری در آتش ندانمکاری سوختند تا آقایان بفهمند با دبههای آب و بیل و چند بالگرد اطفای حریق نمیتوان آتش جنگلهای انبوه را مهار کرد.
آقایان مسئول؛ تصمیم گیری به موقع است که ناجی فاجعه خواهد بود وگرنه نوش دارو پس از مرگ سهراب دردی را دوا نمی کند و به سهراب از دست رفته زندگی دوباره نمی بخشد.
کالیفرنیا پیشکش؛ خانه را دریابید!
تراژدی آنجا کمدی میشود که به یاد آوریم همین چندی پیش، عدهای از "دلواپسان" سینه چاک میکردند که آماده اعزام تجهیزات به کالیفرنیا برای اطفای حریق هستند! آن مدعیانِ مدیریتِ جهانی و آن دایههای مهربانتر از مادر برای بلاد کفر، اکنون کجا هستند؟
کجا هستند دلواپسان آتش سوزی کالیفرنیا که اعلام آمادگی کرده بودند برای کمک بروند و خاموشش کنند ؟ همانها که می گفتند تجهیزات لازم برای اطفای حریق کالیفرنیا را دارند؟
حال جنگلهای تاریخی ما در حال نابودیست و روزها در آتش بی کفایتی مسئولان می سوزد؛ اما صدایی از آنها در نمی آید.!
کجا هستند دلواپسان غریبه پرست و دایه های مهربان تر از مادر، برای کشورهای دیگر ؟ حال که نوبت به رسیدگی به کشور خودشان رسیده روزه سکوت گرفته اند؟
اگر این آتش سوزی در کشورهای دیگر هم بود؛ شما هفته ها سکوت می کردید؟! یا همان روزهای اول اعلام آمادگی برای کمک می نمودید؟
آقایان به ظاهر دلواپس؛ شما فعلا آتش جنگلهای کشور خود را خاموش کنید و دیگر هم دایه مهربان تر از مادر برای کسی نباشید؛ وقتی برای کشور خودتان نامادری هستید ادعای مادری برای کشورهای دیگر را از سر بیرون کنید.
تجهیزاتی که ادعای وجودشان برای نجات آمریکا را داشتید، در کدام انبار احتکار شده که امروز برای خاموش کردن شمال ایران باید دست نیاز به سوی بیگانگان دراز کنیم؟ این تناقض آشکار، پرده از واقعیتی تلخ برمیدارد: شما برای کشورتان نامادری هم نیستید، چه رسد به مادری برای جهان.
کشور با معضل عدم تصمیم گیری به موقع دست و پنجه نرم میکند و ناکارآمدی مدیرانی که توانایی تصمیم گیری به موقع در زمان بحران را ندارند برای کشور فاجعه آفریده است. فاجعه های عمیقی که تا سالها کسی نمیتواند نجاتش دهد.
آقایان مسئول تا کی قرار است نوش دارو پس از مرگ سهراب باشید؟ تا کی قرار است این کشور و این مردم تاوان بی درایتی های شما را بدهند؟
بحران مدیریت، نه بحران منابع
آنچه امروز در مازندران دود میشود و به هوا میرود، تنها درختان بلوط و راش نیست؛ بلکه تتمه اعتماد عمومی به کارآمدی سیستم مدیریت بحران کشور است. مشکل ما کمبود آبپاش هوایی یا هواپیما نیست؛ مشکل، مغزهای تصمیمگیری است که در انجماد بوروکراتیک گیر کردهاند.
این آتشسوزی، آینهی تمامنمای وضعیت امروز کشور است: تصمیمگیریهای دیرهنگام، هزینههای گزاف و حسرتهای ابدی...
آقایان مسئول! تاریخ قضاوت خواهد کرد که چگونه میراث چند میلیون ساله هیرکانی را فدای دو هفته تعلل کردید. درخواستی که امروز از کشورهای دیگر دارید، اگر دو هفته پیش صادر میشد، اکنون «الیت» زنده بود. به راستی تا کی قرار است مردم و طبیعت ایران، تاوان بی درایتی و آزمون و خطای شما را با جان و مال خود بپردازند؟ این حجم از بیدرایتی، صبری ایوبوار میطلبد.
بارالهااا بر صبر ما بیفزااااا...