کجا رفت آن رگِ گردنی که برای «کالیفرنیا» بیرون زده بود؟ / آقای نماینده! مالیات مردم را خرج همین کشور کنید، نه گرم کردن تنور شعارهایتان / اگر درایت داشتید، اگر «تدبیر» در این سالها لقلقه زبانتان نبود و در عمل اجرا میشد، اکنون ابر قدرتی بودیم که همه ی دنیا دست نیاز به سوی ما دراز می کردند/ آقای نماینده ی مثلا مردم؛ آن مالیاتی که با منت از بخشیدنش به غزه سخن میگفتید، حق مسلم همین خاکی است که نانش را میخورید و بر کرسیاش تکیه زدهاید و امروز در آتش بیتدبیری میسوزد
اختصاصی/ اسرا امروز؛ در هیاهوی این روزها، بد نیست یکبار دیگر برگردیم به همان صحنههای تلخ از فحاشی های نماینده مجلس در زمان آتش سوزی های کالیفرنیا که فکر میکرد اعلام آمادگی دولت و هلال احمر برای امدادرسانی، به مذاکره با آمریکا منتهی می شود و باعث گرم شدن تنور مذاکره می گردد.
هنوز صدای نعره های آن نماینده مجلس در گوشمان زنگ میزند؛ همان روزهایی که در بحبوحه آتشسوزیهای کالیفرنیا، رگ گردن، متورم کرده بود و با ادبیاتی تند، اعلام می کرد میخواهم مالیاتم را بجای کالیفرنیا به غزه بدهم...
آقای کوچک زاده دست نگه دارید! فعلا مالیات تان را نه به کالیفرنیا بدهید نه به غزه؛ زیرا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
آقای نماینده ؛ آن مالیاتی که با منت از بخشیدنش به غزه سخن میگفتید، حق مسلم همین خاکی است که نانش را میخورید و بر کرسیاش تکیه زدهاید و امروز در آتش بیتدبیری میسوزد.
مالیات ها را برای کشور خودمان خرج کنید تا وقتی مثل جنگل الیت آتش گرفتیم؛ پولی در دست داشته باشیم تجهیزات مان را تقویت کنیم و به این روز اسفناک نیفتیم که کشور بسوزد و ما نظارهگر باشیم و کاری از دست ما بر نیاید.
امروز که جنگلهایمان ایستاده میمیرند و خاکستر میشوند، شما کجایید؟ چرا آن رگ غیرت که برای «دشمن تراشی» بیرون زده بود، برای «میهندوستی» نمیجنبد؟ حقیقت تلخ این است: ما امروز تاوان همان نعرههای بیجا و اولویتبندیهای غلط را میدهیم. اگر آن روز به جای دغدغههای فرامرزی، نگران مشکلات و کمبود تجهیزات کشور بودید، اگر به جای سیاستزدگی، به فکر نوسازی ناوگان امدادی بودید، امروز یک ملت با دستان خالی و چشمان اشکبار، نظارهگر سوختن سرمایههای ملیاش نبود.
آقایان! خروجی این نعره ها برای مردم ایران، تنها خاکستر شدن منابعشان بوده است.
تراژدی اصلی اینجاست: نمایندگانی که باید وکیلالرعایا باشند، وکیلالدولههای بیگانه شدهاند. آنجا که باید برای منافع ملی فریاد میزدید، سکوت کردید و آنجا که باید سکوت میکردید تا دیپلماسی و انسانیت کار خودش را بکند، نعره کشیدید. نتیجه این جابجایی نقشها، وضعیت اسفبار امروز است.
مردم شما را امین دانستند تا قانون را به نفع «ایران» بنویسید، نه اینکه منافع دیگران را بر بقای طبیعت و مردم خود ترجیح دهید. آقای نماینده، آن نعرههایی که برای غریبهها میکشیدید، چرا حالا که خانه خودمان آتش گرفته به نجواهای بیرمق تبدیل شده است؟
اما صد افسوس نمایندگانی که به مجلس فرستاده شدند در بسیاری موارد منفعت طلبی خود را بر منافع عمومی ترجیح دادند و آنجا که باید فریاد میزدند سکوت کردند و آنجا که باید سکوت میکردند؛ نعره کشیدند وگرنه حال روز کشور ما امروز نباید به اینجا می رسید.
مردم شما را امین و نماینده خود در مجلس قرار دادند تا در زمان تصویب قوانین، منافع مردم و کشور را مد نظر قرار دهید نه منافع دولتها و کشورهای دیگر را...
برای کشوری با عظمت و منابع ایران، ننگ است که در قرن بیست و یکم، هنگام حریق جنگلهایش، کاسه چه کنم چه کنم به دست بگیرد و چشم به دست همسایگان بدوزد. اگر درایت داشتید، اگر «تدبیر» در این سالها لقلقه زبانتان نبود و در عمل اجرا میشد، اکنون آن ابر قدرتی بودیم که همه ی دنیا دست نیاز به سوی ما دراز می کرد؛ نه اینکه ما برای خاموش کردن چند هکتار جنگل، درمانده بمانیم. و این حاصل نداشتن درایت دربرخی مسئولین است که در لحظات حساس نتوانستند به موقع تصمیم بگیرند و در شرایط خاص با نکته سنجی درست؛ کشور را در این بحرانی که در آن قرار گرفته ایم، قرار ندهند.
باور کنید آنچه امروز ایران را میسوزاند، تنها زبانههای آتش در جنگلها نیست؛ آتشِ «بی کفایتی مسئولین» و «اولویتهای غلط» است. وقت آن رسیده که از منبر خطابه پایین بیایید و پایتان را روی زمین سفت واقعیت بگذارید.
ای کاش همان شور و حرارتی را که نثار دنیا و دشمنان فرضی میکردید، اندکی، فقط اندکی صرف آبادانی این کشور میکردید. آنگاه امروز به جای تماشای سوختن جنگلها و نابودی امید مردم، شاهد شکوفایی سرزمینی بودیم که لیاقتش بیش از این مدیریتهای ناکارآمد است.
این روزها نه دشمن بیرونی، بلکه بیتفاوتی داخلی؛ ما را میسوزاند. وقت آن رسیده است که نمایندگان بهجای خطابههای پرحرارت علیه دیگران، کمی به خاک خودشان رسیدگی کنند.
آقایان نماینده! مردم و کشور در این همه بی تدبیری می سوزند ، اما آنچه خاکستر میشود، تتمه اعتماد مردم به شماست. بیدار شوید...
بارالهااا بر صبر ما بیفزاااا....