با توهمات بنیادگرایانهٔ سعید جلیلی، ایران در سیاه‌چاله ویرانی گرفتار خواهد شد
با خیال‌پردازی‌های و توهمات شاید ایران به رقیبی برای طالبان تبدیل شود!

با توهمات بنیادگرایانهٔ سعید جلیلی، ایران در سیاه‌چاله ویرانی گرفتار خواهد شد

اسرار امروزتاکنون توهمات و خیال‌پردازی‌های بنیادگرایانهٔ تندرو ها، مخاطرات جدی برای کشور داشته است

 

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی اسرار امروز، علی کریمی پاشاکی روزنامه‌نگار در یادداشتی نوشت: برخی رفتارهای بنیادگرایانهٔ نو اصول‌گرایان انقلابی در چند سال اخیر همانند رفتارهای دولت‌های نهم و دهم برای کشور دارای هزینه‌های سنگین و مخاطرات جدی بوده، هست و خواهد بود.

شاید این نحلهٔ سیاسی جدید خودشان از عواقب هزینه بر رفتارهایشان برای منافع ملی خبر ندارند و با کمال تأسف شاید تلقی شأن از سیاست‌ورزی همین رفتارهای تند و رادیکال و بنیادگرایانه است. اما هر توضیح و یا توجیهی برای آن بیاورند، نمی‌توانند جلوی زیان‌های سنگین این نوع رفتارها را که متوجه منافع ملی و معیشت ایرانیان تاکنون شده است و در صورت ادامه آن و این سیاست‌ها را بگیرند.

برای نمونه چندی پیش مناظرهٔ اقتصادی بین آقایان غنی نژاد و درخشان توسط افکار عمومی نه از سیمای جمهوری اسلامی بلکه از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی بسیار دیده شد. برخی بیش از دو ساعت به تماشا نشستند و از دیدن انبان تهی از دانش آقای مسعود درخشان، تئوریسین اقتصادی نو اصول‌گرایان تندرو شگفت‌زده شدند. او استاد الهام‌بخش تعدادی از اعضای قدیم و جدید کابینه دولت سیزدهم به شمار می‌رود و می‌توان بخشی از کارنامهٔ نامطلوب اقتصادی دولت آقای رئیسی را به‌پای دیدگاه‌های او نوشت.

آقای مسعود درخشان که به ایشان عنوان علمی پروفسور هم داده می‌شود، پیش‌تر هم گفته بود: باید همه بانک‌ها را منحل و آن‌ها را در یک بانک تجمیع کرد" یا " بازار مبادلات سکه را باید در کشور جمع کرد.

اما واقعیت این است که شنیدن اظهارات آقای درخشان برای کسانی که با مواضع طیفی به نام نو اصول‌گرایان تندرو و بنیادگرا آشنایی دارند نه عجیب بود و نه بدیع! به‌عبارت‌دیگر این مجموعه از یک الگوی خاص فکری  __رفتاری پیروی می‌کنند که می‌توان برخی از مؤلفه‌های اصلی آن را به شرح زیر فهرست کرد:

سیاست‌زدگی مفرط

برای نو اصول‌گرایان انقلابی تندرو و بنیادگرا، سیاست مهم‌ترین حوزهٔ تحلیل و فعالیت محسوب می‌شود. ظرفیت بسیج توده‌ها، تمایل شگفت‌انگیز برخی ایرانیان به اظهارنظر بدون احساس نیاز به متخصصان، و سیاسی‌شدن تمام عرصه‌های زندگی در ایران معاصر شاید بتواند بخشی از این علاقه را توجیه نماید.

کمتر ممکن است گفت‌وگویی را ببینید که از طرف انقلابی‌ها به سیاست آن هم از نوع زرد و روزمره‌اش آلوده نشده باشد. امری که می‌تواند به‌مثابه گل‌آلود کردن عرصهٔ مباحثه و گرفتن ماهی مقصود از آن تلقی شود

تئوری نظریهٔ توطئه

نو اصول‌گرایان تندرو و بنیادگرا، از معتقدان به نظریهٔ توطئه هستند که در پشت هر قضیه‌ای اثری از تلاش بیگانگان را می‌بینند. صهیونیسم جهانی، لژهای فراماسونری، وهابیون و تجزیه‌طلب‌ها و منتقدان و مخالفان داخلی و...هم در زمرهٔ این توطئه‌گران تلقی می‌شوند.

اگر چه ایران به دلیل قرارگرفتن در خاورمیانه همواره در معرض دسایس برخی از دشمنان از جمله صهیونیست‌ها و امپریالیسم جهانی و.. بوده است؛ ولی بناکردن همهٔ تحلیل‌ها بر بنیان نوعی توطئه اندیشی از سوی این جریان می‌تواند تدابیر و سیاست‌ورزی عاقلانه را از مسیر حقیقت و واقعیت‌ها دور کند.

اراده‌گرایی افراطی

نو اصول‌گرایان انقلابی تندرو و بنیادگرا، با بی‌اعتنایی به ساختارهای عمدتاً تاریخی که عزم ما را برای تغییر محدود می‌سازند شعار " ما می‌توانیم" را به ترجیع‌بند سخنان خود تبدیل کرده‌اند. به باور ایشان جهان اکنون به عرصهٔ «جنگ اراده‌ها» تبدیل شده و واقعیت‌ها چنان نرم و موم آسا شده‌اند که می‌توان آن‌ها را به هر شکلی درآورد. از همین رو می‌کوشند تا با تولید روایت‌هایی از تلاش برای برهم‌زدن نظم جهانی و مدیریت نوین آن، اراده‌گرایی خود را محقق سازند که در عالم واقعی و حقیقی چنین نیست.

اتهام‌زنی برای حذف منتقدان و مخالفان

غرب گدایی، غرب‌گرایی، اجنبی‌پرستی، وطن‌فروشی، ضدیت با اسلام، و مزدوری بیگانه و... تنها بخشی از زرادخانه نو اصول‌گرایان انقلابی تندرو و بنیادگرا در راستای اتهام‌زنی و حذف منتقدان و مخالفان داخلی محسوب می‌شود. ایشان هر جا که در استدلال کم می‌آورند به ایراد اتهام مبادرت می‌ورزند تا بتوانند با مرعوب‌کردن طرف مقابل از ریزش در میان هواداران خود اجتناب نمایند. از همین رو کمتر گفت‌وگویی می‌توان سراغ داشت که با صبوری نمایندگان نو اصولگرایان انقلابی تندرو و بنیادگرا مواجه شده و به نحوی آرام و مسالمت‌آمیز خاتمه‌یافته باشد.

خیال‌پردازی‌های آن‌چنانی و توهمات

نواصول گرایان انقلابی تندرو و بنیادگرا از قوهٔ تخیل بالایی بهره می‌برند که مرزهای آن گاهی به توهم پهلو می‌زند. ادعاهایی مانند؛ تبدیل ایران به اقتصاد نخست جهان، سودای قانون‌نویسی برای دنیا، ایجاد شغل با یک میلیون تومان، تولید لامبورگینی در کشور، و تأسیس اقتصاد اسلامی و... تنها بخشی از این خیال‌پردازی‌ها محسوب می‌شود. اگر چه آرزو بر جوانان عیب نیست؛ اما با کمال تأسف، این ادعاها به بنیانی برای سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری تبدیل شده است و شرایط نامطلوب و بد حاضر محصول چنین توهمات بسیار ویرانگر و مخاطره‌آمیز برای ایران در جهان کنونی ایجاد کرده است.

اگر جامعهٔ ایران با تمام ایراداتی که به عملکرد حاکمیت دارد در مرحلهٔ دوم انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم مشارکت حداکثری داشته باشد، این توهمات بیشتر از حال حاضر زمینه‌های عملی و میدانی پیدا نخواهد کرد، اما اگر اکثریت خاموش باز هم نخواهند در این مرحلهٔ سرنوشت‌ساز حضور پیدا کنند، ایران در سیاه‌چاله بنیادگرایی و تندروی غرق خواهد شد و شاید رقیبی برای افغانستان و طالبان تبدیل شود!

پس از آزاداندیشان و معترضان و مخالفان سبک حاکمیت در ایران، این نور چشمان من تمنا دارم تا در مرحلهٔ دوم انتخابات ریاست‌جمهوری بر من حقیر که چهار سال از عمرم را در پشت میله‌های زندان‌های اوین و گوهردشت گذرانده‌ام، منت گذاشته و برای نجات ایران از دست تندرو های بنیادگرا به‌پای صندوق‌های رأی تشریف بیاورند و به «دکتر مسعود پزشکیان» رأی دهند.

ارسال شده در یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۳۵ قبل‌ازظهر
کد خبر: 3254820
آخرین خبر ها
گزیده خبرها