اسرار امروز/اختصاصی. ریحانه خوشحال. چرا تاریخ ایران بیمهابا در حال نابودیست؟ / بناهای تاریخی ایران در حال فرو ریختن است پس بودجههای کلان میراث فرهنگی کجا خرج میشود؟/ مگر نه اینکه سازمان میراث فرهنگی، پرچمدار حفاظت از گنجینههای تاریخی این سرزمین است؟ پس چرا هر روز از هر گوشه و کناری، فریاد تخریب و ویرانی بناهای تاریخی به گوش میرسد؟/ چگونه است که کوتاهیهای مکرر و این غفلتهای آشکار، بیمجازات میمانند؟ مگر میشود تاریخ یک ملت را به باد داد و بعد با سکوت، از کنارش گذشت؟
به گزارش اسرار امروز؛ صدای ترکخوردن دیوارهای عمارت کلاهفرنگی بندرعباس، تنها بازمانده صفوی این شهر بندری، نه فقط گوشهای تاریخ را کر کرده، بلکه قلب هر ایرانی را که ذرهای به هویت و گذشته این سرزمین دلبسته است، به درد آورده است. عمارتی با قدمت ۳۲۰ سااال، که روزگاری تاج سر بندرعباس بود، حالا در سکوتی غمانگیز، زیر آوار بیتوجهی و فراموشی، نفسهای آخرش را میکشد. این بنا، که به ثبت ملی هم رسیده، حالا به زندانی متروک بدل شده؛ زندانی که حتی کارشناسان میراث فرهنگی هرمزگان اجازه ورود به آن را ندارند! باورکردنی نیست، اما حقیقت تلخ همین است.
مگر نه اینکه سازمان میراث فرهنگی، پرچمدار حفاظت از گنجینههای تاریخی این سرزمین است؟ پس چرا هر روز از هر گوشه و کناری از ایران، فریاد تخریب و ویرانی بناهای تاریخی به گوش میرسد؟ از سیوسهپل اصفهان که زخمهایش عمیقتر میشود تا کاخهای قاجاری تهران که زیر تیغ بولدوزرها جان میدهند، و حالا عمارت کلاهفرنگی که در سکوت مرگبار، منتظر فروپاشی است. این چه رسم پاسداری است که میراث گرانبهای ایران در حال نابودیست و مسئولین در خواب ناز؟!
فعالان میراث فرهنگی بندرعباس فریاد میزنند، اما انگار گوش شنوایی نیست. عمارتی که میتوانست قصهگوی روزگار صفویه باشد، حالا به دلیل بیمهری و اهمالکاری، در آستانه نابودی است.
آقایان مسئول آیا از نگاه شما این بناها فقط چند تکه سنگ و آجرند؟ یا اینکه روح تاریخ و هویت یک ملت در آنها جریان دارد؟ مگر وظیفه شما حفاظت از این گنجینهها نیست؟ پس چرا پاسخگوی این فجایا نیستید؟
چگونه است که کوتاهیهای مکرر و این غفلتهای آشکار، بیمجازات میمانند؟ مگر میشود تاریخ یک ملت را به باد داد و بعد با سکوت، از کنارش گذشت؟ عمارت کلاهفرنگی فقط یک بنا نیست؛ آیینهای است که چهره بیتفاوتی ما را به خودمان نشان میدهد. اگر امروز برای نجاتش قدمی برنداریم، فردا چه پاسخی برای آیندگان خواهیم داشت وقتی بپرسند: «شما با تاریختان چه کردید؟
براستی میراث فرهنگی که باید حافظ و نگهدار میراث باارزش در کشور باشد در چه حالیست که از هر گوشه و کنار این کشور صدای نابودی و ویرانی بناهای تاریخی به گوش میرسد اما علایم حیاتی از سازمان میراث دیده نمیشود؟ مگر نه اینست که وظیفه این سازمان حفاظت و حراست و نگهداری تاریخ این کشور است؟ این همه کوتاهی و اهمالکاری چگونه بیمجازات میماند؟! ظاهراً میراث گرانبهای این کشور را آب میبرد و مسئولین میراث را خواااااب...
با بودجه کلانی که هر ساله به وزارت میراث فرهنگی اختصاص مییابد، اگر مدیریت کارآمد و نظارت دقیق وجود داشت، دستکم سالانه ۱۰ اثر تاریخی میتوانست مرمت شود. در این صورت، امروز شاهد این حجم از تخریب بناهای تاریخی نبودیم؛ بناهایی که نهتنها میتوانستند به جاذبههای گردشگری تبدیل شوند و هزینههای مرمت خود را جبران کنند، بلکه با ایجاد اشتغال و درآمدزایی، به اقتصاد محلی رونق میدادند و از همه مهمتر، هویت تاریخی این ملت را برای نسلهای آینده حفظ میکردند. چرا بناهایی که میتوانستند قصهگوی تمدن ایران باشند، به جای تبدیل شدن به کانونهای فرهنگی و اقتصادی، زیر غبار بیتوجهی مدفون میشوند؟
وقت آن رسیده دولت نظارت جدیتری اعمال کند و سالانه گزارش عملکرد دقیقی از وزارت میراث فرهنگی مطالبه نماید؛ گزارشی که به اطلاع عموم و کارشناسان برسد و در صورت کوتاهی، باید برخورد قاطع و شایستهای صورت گیرد تا شاید با این پیگیریها، حس مسئولیتپذیری در میان مسئولین پررنگتر شود و از نابودی بناها و کمکاریها کاسته گردد. تاریخ ایران شایسته این بیمهری نیست؛ باید بیدار شد و این گنجینهها را از مرگ نجات داد پیش از آنکه آخرین دیوار این عمارت هم فرو بریزد و با آن، تکهای از هویتمان برای همیشه گم شودآقایان مسئول وقت پاسخگوییست ! تاریخ ایران را دریابید، پیش از آنکه دیر شود.
میراث فرهنگی باید توضیح دهد: با بودجههای کلانی که در طول این سالها دریافت کرده، دقیقاً چه کارهایی انجام داده؟ کدام بناها را مرمت کرده؟ کدام بخش از تاریخ این سرزمین را از مرگ نجات داده؟ و چه تعداد را به مرز نابودی کشانده است و این بودجهها کجا خرج شدهاند؟