اسرار امروز. وحید جلیلی در اظهاراتی تلویزیونی، نگاه ناسیونالیستی در جامعه را به چالش کشیده و خواستار بازگشت به مفاهیم معنوی شده؛ اما این سخنان با تناقضهای جدی همراه است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اسرار امروز، در روزهایی که واژه "وطن" بار دیگر به محور همبستگی ملی تبدیل شده، وحید جلیلی، معاون سازمان صدا و سیما و چهره ارشد جبهه پایداری، در گفتوگویی تلویزیونی از شبکه افق، صراحتاً نسبت به غلبه ملیگرایی بر امتگرایی در فضای فکری کشور هشدار داد. او مدعی شد برخی میخواهند وحدت ملی را فقط بر محور وطن تعریف کنند و از خدا و پیغمبر چیزی نگویند. اما این اظهارات، بیش از آنکه رویکردی تحلیلی داشته باشد، به نظر میرسد در راستای یک خط فکری خاص برای حذف گفتمان ملی و هویتی از سپهر عمومی ایران باشد.
وحید جلیلی در حالی مدعی تقابل وطنگرایی با دینداری است که سالهاست صدا و سیما، که تحت مدیریت همین جریان فکری فعالیت میکند، پرچم ناسیونالیسم مذهبی را خود در دست گرفته و از مفاهیم ملی همچون "رسانه ملی" یا "وطنامروز" بهرهبرداری کرده است. اگر وطن صرفاً یک مفهوم جغرافیایی است، چرا همین طیف سیاسی در فصل انتخابات بیش از همه به مفاهیم ملی متوسل میشود؟
از سوی دیگر، تناقض در سخنان جلیلی آنجاست که او مفهوم وطن را تهی از معنویت میداند، اما خود در عمل به ترانههایی نظیر آهنگ محسن چاووشی متوسل میشود تا مردم را گرد یک پرچم متحد کند. اگر تاکید بر وطن "آغلسازی" است، چرا خودشان در زمان بحرانهای اجتماعی و انتخابات، همین واژه را علم میکنند؟
در سخنان جلیلی نوعی تقابل ساختگی میان "وطن" و "دین" دیده میشود؛ گویی ایرانِ امروز نمیتواند همزمان حامل هویت ملی و معنویت باشد. این در حالی است که امام خمینی با همه هویت دینی خود، نام حکومت را "جمهوری اسلامی" گذاشت نه "جمهوری شیعی"، تا چتر آن برای اقوام، اقلیتها و ملیتهای مختلف باز بماند. حتی زرتشتیان، که دین آنان جزو ادیان ابراهیمی نیست، در قانون اساسی رسمی شناخته شدهاند؛ چون هویت تاریخی ایران از معنویت و ملیت توأمان تشکیل شده است.
تناقض دیگر آنجاست که از مردم خواسته میشود تنها از زبان دین سخن بگویند، اما در برابر دوربینهای صدا و سیما، مجریان و برنامهسازان خود بر وطن و افتخار ملی تأکید دارند. این گزینشی برخورد کردن با مفاهیم، اعتبار هر گفتمان ارزشی را تضعیف میکند. آیا نمیتوان از ایران گفت و در عین حال از خدا و پیغمبر نیز یاد کرد؟ چرا باید این دو در برابر هم قرار گیرند؟
واقعیت این است که مردم ایران، آنگونه که در انتخابات اخیر هم نشان دادند، خواهان گفتمانهای شفاف، فراگیر و متعادل هستند؛ نه ایدئولوژیهایی که وحدت را به انحصار بکشانند. وقتی نیمی از مردم اصلاً در انتخابات شرکت نمیکنند و از نیمی دیگر نیز بیشتر به رقیب این جریان رأی میدهند، آیا بهتر نیست که در ادعای نمایندگی همه ملت بازنگری شود؟
باید یادآور شد که ایران پس از جنگ، بیش از هر زمان دیگری نیازمند زبانی نو، نگاهی انسانی و رسانهای است که همه صداها را بازتاب دهد. تلویزیونی که با بودجه عمومی اداره میشود، نمیتواند تریبون اختصاصی یک جریان خاص باشد. چه کسی گفته اگر کسی از وطن سخن گفت، از دین بریده است؟ و چه کسی حق دارد بین این دو تمایز تبعیضآمیز ایجاد کند؟
از نظر امنیت ملی نیز این نگاه تنگنظرانه میتواند به تهدیدی جدی بدل شود. هرچه دایره رسانه تنگتر و محدودتر شود، فضای تبلیغاتی برای تندروها، شعارزدگی و ریاکاری بازتر میشود. تجربه سالهای اخیر نشان داده که جامعه ایران به صداقت، عقلانیت و احترام به هویت مشترک خود بیش از هر زمان نیاز دارد.
در نهایت، سؤال اساسی این است: اگر نگاه شما مذهبی است، چرا خودتان به صدا و سیما میگویید "رسانه ملی" نه "رسانه امت اسلام"؟ پاسخ روشن است؛ چون حتی شما هم میدانید که تنها عاملی که میتواند همه ایرانیان را گرد هم آورد، وطن است؛ نه قرائتهای مختلف و بعضاً متضاد از دیانت.