وقتی مدیر یک سازمان حساس، به جای عذرخواهی و استعفا، طلبکار میشود و ناکامی فاجعهبارش را «شیرینی» مینامد، یعنی سقوط اخلاق اداری به پایینترین نقطه ممکن رسیده است/ این دیگر فقط بیکفایتی نیست؛ گستاخی محض است / اگر این شیرینی است پس استعفایتان چه طعمی دارد؟/ ای کاش بهجای این حجم از اعتمادبهنفس افلاطونی، کمی هم مسئولیتپذیری ارسطویی در مدیریت تان دیده میشد
اختصاصی/ اسرار امروز؛ در تاریخ مدیریت بحران، لحظاتی ثبت میشوند که نه به خاطر بزرگی فاجعه طبیعی، بلکه به دلیل عمق فاجعه اخلاقی، ماندگار می شود و در اذهان عمومی حک می گردد. اظهارات اخیر رضا افلاطونی ، پس از سوختن طولانیمدت جنگلهای هیرکانی، مصداق بارز چنین لحظهای است؛ آنجا که ناکامی مطلق در مهار آتش سوزی جنگلهای هیرکانی، میراث جهانی یونسکو را بلعید؛ تحت عنوان عجیب «شیرینی مدیریت» به مردم عرضه میشود! و اعلام می کند شیرینی مدیریت در مهارآتش سوزی را تلخ نکنید!
بهنظر میرسد جناب افلاطونی معاون وزیر جهاد کشاورزی و سرپرست سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور ، ذائقهای دارند که با بقیه مردم زمین کاملاً متفاوت است؛ چرا که وقتی جنگلهای ثبتشده یونسکو بیش از ۲۲ روز در آتش بی کفایتی سوخت و مردم محلی با دبه و بیل دنبال آتش میدویدند، و دود تا سقف آسمان بلند شده بود، ایشان در یک مصاحبه تاریخی به خبرنگار صدا و سیما گفت: لطفا شیرینی مدیریت ما در مهار آتش سوزی را به کام مردم تلخ نکنید !!!
البته شاید حق با جناب افلاطونی باشد؛ بالاخره همه ما برداشتهای متفاوتی از شیرینی داریم: یکی با مهار کارآمد بحران، طعم شیرینی را میچشد، یکی هم با رها کردن جنگل تاریخی برای ۱۳ روز و دیگری با تماشای خاکستر شدن گونههای چند میلیونساله!
اینکه مردمی با بیل و دبه کنار آتش بودند و شما کنار «جملهسازی شیرین»، لابد از همان تفاوت سلیقههاست. مردم شیرینی را در خاموش شدن آتش میبینند، شما در انکارش.
آقای معاون وزیر؛عذر تقصیر ما را بپذیرید. ما مردمِ کجسلیقه و بیذوق، واقعاً نمیدانستیم که تماشای جزغاله شدنِ درختانِ ثبت جهانی یونسکو، بخشی از یک «جشنواره شیرینی و دسر» بوده است. ما فکر میکردیم وقتی ریههای شمال کشور ۱۳ روزِ بدون تجیزات مؤثر به حال خود رها میشود تا بسوزد، باید یقه پاره کنیم؛ نگو که شما آن پشت مشغول پختنِ کیکِ «موفقیت» بودید و ما بیخبر!
البته بدور از این طنز تلخ باید گفت: این اظهارنظر نه یک سهلانگاری کلامی، بلکه یک علامت هشدار جدی است. وقتی مدیر یک سازمان حساس، پس از شکست فاجعهبار ، نه تنها از استعفا حرفی نمیزند، بلکه با جسارتی شگفتانگیز، از منتقدان میخواهد «شیرینی کارش» را تلخ نکنند، یعنی اخلاق اداری به پایینترین نقطه ممکن سقوط کرده است.
این دیگر فقط بیکفایتی در عمل نیست؛ این یک «وقاحت افلاطونی» است. گویی جناب افلاطونی در یک جهان موازی مدیریت میکند و این، همان شیرینیای است که فقط در جهانِ موازیِ مدیران تجربه میشود؛ جهانی که آتشسوزی؛ «چشمبندی رسانهای» است، هشدار مردم «اغراق» است، و ناتوانی مدیریتی «حلاوت عملکرد.»
جناب افلاطونی دنیای شما با دنیای ما فرق دارد! در دنیای ما، سوختنِ میراث جهانی، «مصیبت» است اما در دنیای شما، ظاهراً «فرصتی برای جملهسازیِ شاعرانه» است.
در دنیای ما، مدیرِ ناکارآمد استعفا میدهد یا حداقل از خجالت آب میشود و عذرخواهی می کند. در دنیای شما، مدیرناکارآمد، طلبکار میشود که چرا برایش هورا نمیکشند!
شاید هم منتظرهستند تا یونسکو بعد از این فاجعه یک لوح تقدیر صادر کند.
ای کاش حداقل به جای پاک کردن صورت مسئله، قدری هم به فکر منابع تاریخی میبودید که زیر خاکستر مدفون شد.
ای کاش بهجای این حجم از اعتمادبهنفس افلاطونی، کمی هم مسئولیتپذیری ارسطویی در مدیریت تان دیده میشد.
چقدر تاسف آوراست که برای ناتوانی های تان، صورت مسئله را عوض کرده و ناکارآمدی در مدیریت تان را هم، شیرینی و حلاوت میخوانید. چه مصیبتی از این بدتر که بجای استعفا و عذرخواهی از مردم ؛ منتظر تشکر و دسته گل هستید !
البته دسته گلی که به آب داده اید به اندازه کافی بزرگ و به یاد ماندنی است .همین که ۱۳ روز جنگل بی پناه در آغوش آتش را به امان خود رها کردید و فریاد های مردم و شورای محلی را نشنیدید تا این آتش به بیش از 22 روز برسد؛ شاید از نظر حضرتعالی شیرین و روح بخش بوده باشد که توانستید با اهمال و کوتاهی جنگل تاریخی مان را نابود کنید. اما برای مردم میهن دوست ما زخمی عمیق و رنجی بی پایان بود.
جناب افلاطونی؛ لطفاً با عوض کردن صورت مسئله، پای مردم را به میان نیاورید که دلشان از شما خون است زیراهفته ها با دست خالی به جنگ با آتش و التماس از مسئولین پرداختند.
متاسفانه به سمت و سویی پیش رفته ایم که برخی مدیران ، ناکارآمدی های خود را هم به نام عملکرد مطلوب ثبت میکنند و در مقابل چشم میلیونها نفر اعلام می کنند شیرینی کاری که انجام داده ایم را تلخ نکنید..
واقعاً باید پرسید: کدام شیرینی؟
شیرینیِ تماشای جزغاله شدن درختان 25 تا 50 میلون ساله؟ یا شیرینیِ نشنیدن فریادهای مردم محلی و شورا ؟ اگر این حجم از خسارت، این میزان از رنج، و این بحران طولانی، «شیرینی مدیریت» است، پس تلخی از نظر این مدیران چگونه است؟
جناب افلاطونی؛ حالا که اصرار دارید عملکردتان شیرین بوده، پیشنهاد میکنم به جای دسته گل، یک «تندیسِ یادبود» وسط همان شعلهها و منطقه خاکستر شده نصب شود؛ تا آیندگان بدانند شیرینی مدیریت حضرتعالی چگونه توانسته اینهمه خاکستر بجا بگذارد
جامعه امروز خسته است از مدیرانی که هنگام بحران غایباند، اما هنگام گزارشدادن، با اعتمادبهنفسی مثالزدنی، از دستاوردهای خیالی سخن میگویند. این شیوه مدیریت، نهتنها اعتماد عمومی را فرسوده میکند، بلکه به اصل مسئولیتپذیری ضربه میزند.
دسرِ نهایی؛ حکمِ عزل را سرو کنید
حالا نوبتِ مقامات مافوق است که آستین بالا بزنند و برای تکمیلِ این بساط پذیرایی، «دسرِ نهایی» را سرو کنند! جا دارد نهادهای نظارتی پیش از آنکه کلِ منابع طبیعی کشور فدایِ ذائقه خاصِ ایشان شود، با صدور یک «حکمِ عزلِ فوری»، این ضیافتِ تلخ را به پایان برسانند. زیرا تنها چیزی که میتواند در این شرایط ، طعمِ گسِ خاکسترها را بشوید و ببرد، دیدنِ امضایِ حکمِ برکناریِ مدیری است که حتی فرقِ «فاجعه» و «فتحالفتوح» را نمیداند. اگر امروز این تفکر که ناکارآمدی را «شیرینی» مینامد از بدنه مدیریت کشور جراحی و حذف نشود، فردا باید منتظر باشیم تا خشک شدن تالابها را «ترشیِ هفتبیجار» و بیابانزایی را «حلوا» بنامند! پس لطفاً تا کلِ ایران «کارامل» نشده، حکمِ اخراج را به عنوان شیرینیِ خداحافظی امضا کنید تا درس عبرتی شود برای هر کسی که میخواهد روی خاکسترِ سرمایههای ملی، جشن بگیرد.