به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اسرار امروز، غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی نماینده اسبق مجلس در گفتگویی با آرمان ملی و در بخشی از سخنانش گفت: در حالی که آقای رئیسی در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری به مردم قول کنترل بازار ارز و قیمت دلار را دادند، اما در روزهای اخیر قیمت دلار وارد کانال57 هزار تومان شده است. چرا چنین اتفاقی رخ داده و چه عواملی در این زمینه نقش دارند؟
برخی اعضای دولت به صورت آرمانگرایانه کار خود را آغاز کردند و گمان میکردند با آرمان گرایی میتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند. این در حالی است که پس از مدتی که در مرحله اجرای اهداف قرار گرفتند با چالشهای واقعی مدیریت کشور مواجه شدند. در شرایط کنونی دولت باید نسبت به عملکرد خود در زمینههای مختلف و به خصوص اقتصادی به مردم پاسخگو باشد. استنباط ما این بود که در طول یک سال و چند ماه گذشته دولت با واقعیتهای مدیریت کشور آشنا خواهد شد. در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد دولت با چالشهای واقعی آشنا شده است. در روزهای اخیر قیمت دلار با نردبان هم بالا نرفته بلکه با آسانسور بالا رفته و با توجه به شرایط موجود همچنان نیز به روند صعودی خود ادامه خواهد داد. واقعیت مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که تیم اقتصادی دولت تاکنون توانایی کنترل بازار ارز را نداشته است. تا زمانی که تنشهای بینالمللی و منطقهای ما کاهش پیدا نکند وضعیت اقتصادی ما تغییر چندانی نخواهد کرد. در شرایط کنونی دیپلماسی متوازن در دولت مشاهده نمیشود. از یک طرف دشمنیها با غرب بیشتر شده و از سوی دیگر شاهد رویکرد انفعالی در مقابل روسیه و چین هستیم. هزینه این دیپلماسی را مردم با مشکلات اقتصادی پرداخت میکنند. شرایط به شکلی است که مردم تقاضا دادهاند که در سفرهای آینده برای مذکرات آقای عراقچی را با خود ببرید.
دولت در بخشهای مختلف اعم از اقتصادی و سیاست خارجی، اجتماعی از کارآمدی لازم برخوردار نیست. اگر به جشنواره فیلم فجر امسال نگاه کنیم متوجه میشویم فارع از همه مسائل این جشنواره نتوانست آنچنان که باید موفقیت های قابل توجهی به دست بیاورد. هنگامی که برخی از بازیگر و کارگردان و هنرمند حرفهای از جشنواره کنار میکشند به معنای یک آسیب برای جشنواره و سینمای ایران است.
سوال اینجاست دولت چطور توانست یک تونل35 کیلومتری را برای آبرسانی به دریاچه ارومیه در شرایطی افتتاح کند که حتی یک کیلومتر آن را نیز دولت سیزدهم کار نکرده است. تا چه زمانی قصد دارند پروژههایی را افتتاح کنند که در دولتهای گذشته عملیات آن به سرانجام رسیده است؟ برخی عنوان میکنند با اعتبار دولت کنونی این پروژهها به نتیجه رسیده است. این در حالی است که هزینه چندین پروژه را یکجا کردهاند تا افتتاح کنند. این وضعیت به یک تاکتیک در دولت سیزدهم تبدیل شده که پول چند پروژه را برمیدارند و آن را صرف یک پروژه میکنند تا بتوانند آن را به بهرهبرداری برسانند. در این زمینه باید مجلس و دیوان محاسبات نظارتی کنند.
دولت در مسیری قرار گرفته که روزبه روز وضعیت اقتصادی مردم سختتر از گذشته میشود. در شرایط کنونی تورم مواد غذایی بالای 70 درصد شده است. در گذشته عنوان میشد سفرههای مردم کوچک شده، اما امروز باید عنوان کرد سفرههای مردم کوچکتر شده است. ما باید این واقعیت را بپذیریم که برخی مدیران دولت ناکارآمد هستند و نباید در این زمینه با مردم تعارف کرد.
دولت باید از همه ظرفیتهای موجود برای مدیریت کشور استفاده کند. دولت سیزدهم در مرحله نخست تعدادی مدیر کاربلد و باتجربه را کنار گذاشت و به جای آنها مدیران کم تجربه سر کار آورد.
مهمترین رکن اقتصادی کشور برخلاف گمان برخی که فکر میکنند وزارت اقتصاد و یا بانک مرکزی است سازمان برنامه و بودجه است و این سازمان است که اقتصاد کشور را مدیریت میکند. اساس برنامه در روند مدیریت اقتصادی کشور در بودجه سالانه نوشته میشود. حتی قیمت دلار را سازمان برنامه و بودجه در بودجه سالانه مشخص میکند. برنامههای هدفمندی و انرژی کشور را سازمان برنامه و بودجه مشخص میکند. در چنین وضعیتی باید عنوان کرد ریشه مشکلات کنونی کشور در نحوه مدیریت این سازمان است. سوال این است که چرا دولت در این زمینه فرد توانمندتری را به جای وی به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه انتخاب نمیکند؟ سابقه نداشته سازمان برنامه و بودجه را به دست مهندس صنایع بسپارند!! سازمان برنامه و بودجه برای همه وزارتخانهها و نهادهای دولتی برنامهریزی میکند و مشخص میکند که کدام وزارتخانه به چه میزان و در چه راهی باید بودجه خود را هزینه کند. ما باید به صورت ریشهای به موضوع نگاه کنیم و اگر با این رویکرد به موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم که ریشه برخی نابسامانیهای اقتصادی موجود کشور در سازمان برنامه و بودجه قرار دارد. امروز فردی سازمان و برنامه و بودجه کشور را مدیریت میکند که تجربه و توانمندی کافی برای این کار را ندارد. در چنین شرایطی برخی اظهارات که از سوی دولتمردان صورت میگیرد جای سوال دارد. به عنوان مثال عنوان میشود قطار پیشرفت دولت در حال حرکت است. سوال این است این چه قطار پیشرفتی تاکنون داشته است که مردم در آن روز به روز دچار مسائل معیشتی میشوند؟ با این روند قیمت دلار در آینده نیز احتمالا روند صعودی خواهد بود و وضعیت بازار ارز نابسامانتر خواهد شد.
دلار پول رسمی کشورهای غربی است. این در حالی است روابط دولت با غرب بسیار پر تنش شده است. از سوی دیگر در برخی مواقع رویکرد انفعالی نسبت به چین و روسیه از خود نشان میدهیم. چرا تلاش نمیشود به صورت مقتدرانه با غرب مذاکره صورت بگیرد؟ تاریخ ایران و روسیه در گذشته سرشار از جنایتهایی است که این کشور در برابر ایران از خود نشان داده است. در شرایط کنونی نیز به دلیل اینکه روسیه رقیب ایران در فروش نفت بوده ما مجبور شدهایم تا قیمت فروش نفت خود تخفیف بدهیم. روسیه به صورت تعمدی ما را وارد جنگ اوکراین کرد تا ایران نیز شریک جرم روسیه در این جنگ شود.
افرادی که امروز سکان مدیریت اقتصادی کشور را برعهده گرفتهاند همان کسانی هستند که عنوان میکردند اگر دولتی هم وجود نداشته باشد قیمت دلار ثابت باقی میماند. آقای رئیسی عنوان میکرد خدا رحم کرد رئیسجمهور نشدم که قیمت دلار پنج هزار تومان شود. آیا کسی فکر میکرد امروز که ایشان رئیسجمهور کشور هستند قیمت دلار نزدیک 60 هزار تومان باشد.
کسانی که برجام را آتش میزدند امروز کجا هستند؟ کسانی که امروز در مجلس هستند مگر نماینده مردم نیستند؟ چرا در مقابل این وضعیت معیشتی و بازار ارزسکوت کردهاند؟ آیا کسانی که در مقابل این وضعیت سکوت کردهاند به این موضوع فکر کردهاند که میزان طلاق در بین خانوادهها به دلیل فشارهای اقتصادی به چه میزان افزایش یافته است؟ از سوی دیگر چرا جوانان علاقه و توانایی ازدواج کردن ندارند و یا زوجهای جوان به دلایل اقتصادی به فکر فرزندآوری نیستند.
خبرهایی مبنی بر احتمال تغییر در کابینه و به خصوص درباره جایگزینی فتاح به جای مخبر و زاهدی وفا به جای محسن رضایی پیرامون دولت منتشر شده است. این اتفاق به چه میزان میتواند شرایط دولت را در مدیریت اقتصادی تغییر بدهد؟
من معتقدم تا زمانی که تنشهای بینالمللی ما کاهش پیدا نکند و برجام را احیا نکنیم با تغییر افراد اتفاق خاصی در کشور رخ نخواهد داد. ما باید به برخی از قوانین بینالمللی تن بدهیم. ما باید در دهکده جهانی زندگی کنیم. چرا خود را فریب میدهیم؟ این در حالی است که هزینه سیاستهای اشتباه بر دوش مردم افتاده است. برخی اظهارات برخی از تندروها جای تأمل دارد.